سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقانیت شیعه

اجتماعی

کیفر استثنایی دشمنان امام حسین علیه السلام(محرم11) - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

کسی که خود را وقف خدمت به امام حسین علیه السلام کند ودیگران را به شرکت در مراسم عزاداری ایشان تشویق نماید، خدای متعال با او به شکلی استثنایی برخورد خواهد کرد. همچنین کسانی که در آن زمان از یاری آن حضرت سر باز زدند، یا امروزه حرمت مجالس عزا ومناسبت های ایشان را نگاه نمی دارند با کیفری بی مانند واستثنایی در دنیا وآخرت روبه رو خواهند شد. به عبارت دیگر همان طور که پاداش یاوران وخدمتگزاران آن حضرت استثنایی است، عقوبت کسانی که به ایشان ومجالس عزاداری اهانت کنند نیز استثنایی ومنحصر به فرد می باشد.
مرحوم اخوی «اعلی اللّه درجاته» در یکی از کتاب هایشان نقل کرده اند که روزی نزد شخصی از خاصیت شفابخشیِ تربت امام حسین علیه السلام سخن به میان آمد. اما آن شخص که این قبیل امور را به استهزا می گرفت، نسبت به تربت امام حسین علیه السلام جسارت نمود. این شخص با این که در کمال سلامت جسمی قرار داشت، تا فردای آن روز دوام نیاورد ومُرد. برخی گفته اند این شخص از دولتمردان حکومت عباسی بود. در این مورد هرچند این شخص در کربلا نبود ودر آن جنایت شرکت نداشت ولی عالم تکوین او را کیفر نمود وجسارت او را به تربت امام حسین علیه السلام پاسخ داد.
همچنین آورده اند که روزی از عبداللّه بن رباح قاضی درباره علت نابینانی اش سؤال شد. در پاسخ گفت: من در کربلا حاضر بودم ولی نبرد نکردم. یک شب درخواب مرد ترسناکی را دیدم که به من گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله تو را فرا می خواند. به او گفتم: من تاب دیدن پیغمبر را ندارم. اما آن مرد مرا کشید ونزد رسول اللّه آورد. دیدم آن حضرت اندوهگین است ودر دستش سلاح ودر برابرش سفره ای چرمی قرار داشت وملکی با شمشیری آتشین ایستاده بود که گردن مردمان را با آن می زد وبر اثر آن آتش می گرفتند ومی سوختند، سپس زنده می شدند ودوباره آنان را می سوزاندند. گفتم: درود خدا بر تو ای رسول اللّه، به خدا قسم که من نه شمشیر زدم، نه نیزه ای به دست گرفتم، ونه تیری پرتاب کردم. رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: آیا موجب افزایش سیاهی لشکر دشمن نشدی؟ پس از آن از طشت پُرخونی که در برابر او بود مقداری خون برداشت وبر چشمانم مالید. در آن هنگام چشمانم آتش گرفت واز خواب پریدم. وقتی از خواب بیدار شدم دیدم نابینا شده ام.
در حقیقت این شخص به شرکت کردن در قتل امام حسین علیه السلام راضی نبود ولی از خشم ابن زیاد هم می ترسید. لذا این فکر به ذهنش رسید که صرفاً از کوفه خارج ودر کربلا حاضر شود ولی نبرد نکند. با این که چنین شخصی دست به شمشیر ونیزه نبرد ودستش به جنایت آلوده نشد، اما چنین عذاب دردناکی چشید. وقتی وضع چنین شخصی این باشد، پس عاقبت کسی که در قتل امام حسین علیه السلام شرکت کند یا پس از ایشان با عزای آن حضرت مخالفت ونبرد نماید چه خواهد بود؟
شمار کسانی که در کربلا ونبرد با ابا عبداللّه الحسین علیه السلام شرکت جستند، بنا بر کم ترین روایات سی هزار نفر می باشد. چنین کسی که جز حضور در کربلا مرتکب هیچ کاری نشده، در میان این خیل عظیم چه نقشی می تواند داشته باشد که چنین عذاب دردناکی را متحمل شد؟ این عذاب فقط برای صرف حضور او در صف دشمنان بود وشرکت ما در صف عزاداران آن حضرت نیز از همین قبیل است. هرچند حجم مشارکت ما در قیاس با حجم عظیم مردمی که در عزاداری شرکت می کنند، ناچیز است با این حال هرگز نباید کسی نقش مشارکت خود را در عزاداری ومیزان تأثیرگذاری آن ناچیز بپندارد یا هنگام زیارت آن حضرت، خود را قطره ای ناچیز در میان دریای مواج عزاداران ببیند وخود را دست کم بگیرد. بلکه همیشه باید در مجالس عزاداری ودر میان زائران وسوگواران آن حضرت شرکت کند؛ زیرا هم یاوران وتأییدکنندگان امام حسین علیه السلام پاداش استثنایی خواهند داشت وهم کسانی که با عاشورا وامام حسین علیه السلام به معارضه ومخالفت می پردازند کیفری بی مانند واستثنایی در انتظارشان خواهد بود. بنابراین باید بکوشیم که با دست یا زبان، ضد هیچ یک از شعائر حسینی اقدامی انجام ندهیم وسخنی به زیان عزاداران آن حضرت بر زبان نیاوریم وعیوب آنان را فاش نکنیم واگر نسبت به یکی از شیوه های عزاداری دیدگاه مثبتی نداریم زبان به انتقاد نگشاییم واین کار را به دیگران واگذاریم.
نقل شده است که در زمان مرجع بزرگوار آیه اللّه العظمی بروجردی قدس سره دو نفر بودند که نسبت به عزاداری امام حسین علیه السلام برخورد نامناسبی از خود نشان دادند که هرچند در نظر برخی از ما کوچک وآسان بیاید در نظر خدای متعال بس بزرگ است. یکی از این دو نفر برخی از انواع عزاداری را استهزا می کرد. نفر دوم دامادی مؤمن داشت که نسبت به حضور در مجالس عزاداری بسیار پایبند بود، ولی او به جای تشویق دامادش بر این حضور عاشقانه وپیگیر، دائماً او را دلسرد می کرد واز عزم جدی او می کاست ومی گفت: این همه اهتمام ومشارکت لازم نیست. همین که گهگاه شرکت کنی کافی است. در یکی از سال ها شب دهم محرم یکی از آن دو نفر خواب هولناکی دید که بعدها آن را برای مرحوم بروجردی نقل کرد. او در خواب دید که گویا قیامت فرا رسیده است واو به همراه آن دوستش که عزاداری را سبک می شمرد در صحرای محشر حیران وسرگردانند ونمی دانند چه سرنوشتی در انتظار آنهاست. در آن هنگام باغی مصفا مشاهده کردند که گفته شد حضرت سیدالشهدا علیه السلام در آن جا به همراه دوستدارانشان در آن نشسته اند وبا یکدیگر به گفتگو مشغولند. آن دو نفر گفتند: ما نیز از دوستداران سیدالشهدا علیه السلام وعزاداران آن حضرتیم. پس برویم وایشان را زیارت نماییم. اما همین که خواستند نزد امام علیه السلام بروند ودر حلقه دوستداران آن جناب درآیند ملائکه موکل مانع ورود آنان شدند. آنها تعجب کردند وعلت را جویا شدند. به آنها گفته شد: این طور به ما دستور داده اند. مگر شما فلانی وفلانی نیستید؟ گفتند: بله، ولی چرا اجازه ورود نداریم؟ وقتی اصرار کردند یکی از فرشتگان وارد شد ووقتی بیرون آمد گفت: یکی از شما به جای تشویق دامادش به شرکت در عزاداری، او را دلسرد می کرد ودیگری عزاداری را سبک می شمرد. در این هنگام آن شخص با وحشت از خواب پرید وتا صبح نتوانست بخوابد. صبح با هر زحمتی که بود خود را به خانه دوستش رساند واز او خواست با هم به حرم امام حسین علیه السلام بروند. وقتی به آن جا رسیدند ماجرای خوابش را برای دوستش بازگفت وهر دو شروع به گریه کردند واز امام علیه السلام خواستند از گناهانشان بگذرد وپیمان بستند که هرگز چنان گناهانی را تکرار نکنند.
این دو نفر به واسطه رویایی صادقه از خواب غفلت بیدار شدند وبه توبه وجبران گذشته ها پرداختند، حال کسی که نسبت به عزای سیدالشهدا علیه السلام دیدگاهی تنگ نظرانه یا توأم با تمسخر داشته باشد ودر همین حال بمیرد چه حالی خواهد داشت؟!


منبع: درس خارج فقه آیت الله سید صادق شیرازی




تاریخ : پنج شنبه 89/9/25 | 4:10 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.